باب اسفنجی قهرمان
روزی پادرید و باب اسفنجی بازی می کردند که ناگهان صدایی شنیدند. انها ترسیدند و رفتند ببینند صدای چه چیزی است یک هیولا پشت یاک تخته سنگ بزرگ پنهان شده بود ومردم را می تر ساند باب اسفنجی و پادرید لباس های مخصو صشان را پوشیدند و رفتند ک ه هیولا را نابود کنند وباب اسفنجی با تورش هیو لا را زد و هیولا را فراری داد ومردم او را قهرمان می دانستند.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی